. ......•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
..............……....
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
,•’``’•,•’``’•,.
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•......’
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
…..............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•’`
…..............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•’`
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’
به سلامتی دلم. . .
که برای کسی تنگ شده . . .
که حتی ...
روحش هم از این دلتنگیم خبر نداره ...
گر چشمان من دریاست تویی فانوس شبهایش
اگر زدم از گل حرفی تویی معنا و مفهومش
اگر گفتم به شبنم اشک
اگر با اشک خو کردم
تو گل بودی و من شبنم
تو را من جستجو کردم
اگر مرغی پرید و من برایش شعر گفتم ، نبوده جزء تو در خیالم
بدان من تو را گفتم
جمالت شده آیینه رویم ، محرابم آستانه کویت ، من همان اسیر تار مویت .
سودای عشقت شده پرورده روحم ،
شود آیا روزی که چون سبکبالان عاشق با لطف و مهربانی غبار غم از دل زدایی؟
گر چه قلب پاکت ، پر از اندوه و درد است ،
گوهر عشقت در برجی تصرف ناپذیر محفوظ مانده
لیکن
چه کنم از غایت دوستی و دوری ،
هر دم زیادت میشود دردم ،
ای کاش همچون کبوتری قلبی از آیینه ام بود،
قلبی چو گلهای دل انگیز ،
قلبی از آیینه بهتردر غریب سینه ام بود
آیینه آشنایی
تا در خزان گل سرخ با دردمن میشد برابر
ای کاش روزی که رفتند پروانه های سبکبال
چون شمع در مراسم عشق میسوختم پای تا سر
ای کاش تنها نبودم در فصل پرواز و رویش
من نیز ره میسپردم چون سینه سرخان دیگر
ای کاش عطر سخن را میریختم در تن باغ
یعنی که هم صحبتی با آلاله میشد میسر
تا چند این هرزه دل می سوخت از ماتم خویش
با درد پا می نهادم از وسعت دل فراتر
(( غـــــــــــروب ))
غروب هم زیباست ، در واقع نوعی طلوع است ، غروب را دوست دارم
چون تنها همدم من تنها می باشد .
غروب را دوست دارم چون میتوانم با او بی دغدغه درددل کنم ، به که چه زیبا گوش میدهد .
غروب را دوست دارم چون تنها شاهد و محرم اشکهایم در فراق یارم میباشد و
با انوار طلایی خود فقط صورتم را نوازش میکند .
غروب را دوست دارم چون که همرنگ چشمان غمدار خودم میباشد .
غـــروب را دوست دارم ، چـــون غـــروب است .
راستی غـــروب خیـــلی زیبــاست ، غــــروب با غــــم تنهــایی من خــویشـاونــدی
نـزدیــک دارد.
غــروب و غـــربت هــر دو زاییده همند ، چرا کــه غـــروب در غـــربت زیباست ،
ای کــه در غربــت مـــرا عـــاشق طـــلوع کــردی نگذار طلوعت
در قلب من با غـــروب هم آغوش شود .
ای کـه در ایـن دیـار غـریب تنها مونـس و غمخـوار منی به حرفم گوش ده ،
حرفــی کـه از اعمـاق قلبـم برایـت مـی گـویم ،
حـرفی کـه از نقطـه اوج سـادگـی دلـم بـرایت فـرستـاده میـشود ،
حـرفـی کـه بـا تمــام وجــودم بـرایـت هــدیـه میـشود ،
حرفـی کـه جـزء ایـن چنـد کلمـه نیـست (( دوستـت دارم ))
بـرگـرد کـه بـه انتـظار تـوام.
نفس نمی کشــــــــد هــــــــوا
قـــــــــدم نمی زند زمیـــــــن
سکـــــــــوت میکنـــــد غزل
بــــــــدون تـــــو یعنی همین ...
تعداد صفحات : 10
من نازنین هستم .رشته تخصصیم والیباله و خیلی دوسش دارم. اسطوره والیبالمم امیر غفوره. و با خوندن هر پست جدید برام یه نظر بزارید تا با کمک شما این وبلاگ هر روز بهتر از دیروز بشه.... مر30